خوشا بحال اون کسی که این روزا یار شماست...

شعر زیر شنبه 10 اسفند ماه سال 1387 داخل وبلاگ گذاشته شده، اما این بالا نوشت رو امروز 18 اردیبهشت بهش اضافه کردم...

دلم نیومد این شعر رو پاک کنم و فقط خواستم و گذاشتم بمونه که  حال و روز اون موقع های من رو بفهمی، این مجتبی که امروز باهاش صحبت کردی خیلی بهتر از مجتبی روزای سخت اون 2 ماه اوله، به زور خودمو به زندگی عادی برگردوندم و آرامشم برگشت...

تو چشمتون چه قصه هاست نگاهتون چه آشناست
اگه بپرسین از دلم میگم گرفتار شماست




نگاهتون پیش منه حواستون جای دیگست
خیالتون اینجا که نیست پیش یه رسوای دیگست




نفس نفس تو سینه ام عطر نفسهای شماست
اگرکه قابل بدونین خونه دل جای شماست




می میرم از حسادت دلی که دلدار شماست
کاش میدونستم اون کیه که این روزا یار شماست
خوشا به حال اون کسی که توی رویای شماست




شما گناهی ندارین این روزگار بی وفاست
تو خلوت شبونه ام خالی فقط جای شماست
تو جام می تموم شب نقش دو چشمای شماست